آرام در دواير عشق
اندوهی از بودن و رفتنی تو
اين را تمام نيلوفران مرداب
قاصدك ها و قمريان
همه ی پروانهها می دانند.
تو شكل آب و معجزه ی نانی
با چراغی به دست
و دستی بيخنجر
نشسنه روي ماه
بانويی ميشوی
برهنه و پاك
و خورشيد در برابر پلكهايت تعظيم
می كند
تو پيدا می شوی
و حقيقت گل ديگری میدهد.